پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۲۱

روز آخر

پست قبلی: کارت اقامت   مادر و خواهر مانوئل می‌خواستند قبل از رفتنم هم‌دیگر را ببینیم. سه‌شنبه را تعیین کرده بودند اما مانوئل باید سر کار می‌رفت. قرار شد برای دیدار کوتاهی بیایند. من خانه را تمیز و مرتب کردم و ناهار پختم و منتظرشان نشستم. حدود ساعت چهار و نیم به مانوئل پیغام دادم «مادرت چه ساعتی می‌خواسته بیاید؟» اما موبایلش خاموش بود و وقتی ساعت هفت غروب رسید خانه گفت مادرم قرار است جمعه بیاید که من هم باشم. سه‌شنبه‌ای که می‌توانست به خرید سوغاتی بگذرد از دست رفت. خودم هم کاهلی کردم و تا جمعه همچنان چمدانم را کامل نبستم. فهمیدم تولد خواهرش همان روزها بوده. برایش کیک کوچکی از فروشگاه نزدیک خانه گرفتم. همان ریسه‌ای را که برای تولد مانوئل درست کرده بودم به دیوار زدم. ترجمۀ انگلیسی کتاب پرسپولیس مرجانه ساتراپی را برای خواهرش کادو گرفتم و علاوه بر سوپ سبزیجات و برنج با ته‌چین زعفرانی و ران بوقلمونی که از روز قبل باقی مانده بود شنیتسل گوشت گوساله و سیب‌زمینی آب‌پز و کره‌زده‌شده هم درست کردم. خواهرش کلاس داشت و چهار بعدازظهر رسید. از جشن تولد کوچکش خوشحال شد. هفت‌سین نصفه و نیمه‌ام همچنان...